🖊️علیاکبر اسماعیلپور
امروز سالروز تصویب پیمان نامه جهانی حقوق کودک و روز جهانی کودک است. جهان پیرامون ما هیچگاه مانند امروز برای کودکان ناامن و با مفاد این تعهد بینالمللی بیگانه نبوده است. از گرمایش زمین، آتشسوزی گسترده جنگلها، آلودگی وحشتناک عناصر تشکیل دهنده حیات یعنی آب و خاک و هوا تا آلودگی هوای شهرهای بزرگ، قحطی و خشکسالی و گرسنگی تا وقوع جنگهای ویرانگر و افزایش بهتاور خشونت علیه کودکان… میراث خطرناک بزرگترها برای کودکان میباشد. دولت هایی که در نوامبر 1989 پیمان نامه جهانی جقوق کودک را با امید به بهبود وضعیت زندگی کودکانِ جهان به تصویب رسانده بودند، شاید هیچگاه تصور نمیکردند جانشینان آنها در 34 سال بعد برای نا امنتر کردن حیات بر روی کره خاکی با هم به رقابتی سخت مشغول شوند. چنین وضعیتی که کودکان دنیا به آن دچار شده اند باید برای جامعه بشری تاسفبار و شرمآور باشد.
در این میان کودکان کشور ما هم مانند کودکان اغلب نقاط جهان در رنجی دائمی دست و پا میزنند که خود، نقشی در ایجاد و یا انتخاب آن نداشتهاند. موارد زیر را به عنوان نشانههای “بحران کودکی” در کشور میتوان بر شمرد:
۱-بحران ریزگردها و الودگی هوای کلانشهرها متاسفانه اولین قربانیان خود را از میان کودکان انتخاب میکند. این که از ابتدای پاییز تا اواخر زمستان و حتی در تمام طول سال به تعداد انگشتان دو دست هوای پاک داشته باشیم، خطر بسیار بسیار بزرگی است که هر چند سلامت و زندگی و حیات همه ما را تهدید میکند اما با تصریح کارشناسان بهداشتی و درمانی، کودکان در صف مقدم قربانیان حاصل از این بیتدبیری همیشگی دولتها قرار دارند. بحران آب، فرونشست زمین، بحران دفن زباله در دل طبیعت و جنگل و راه یافتن شیرابهها به آبهای زیر زمینی و موارد بسیار دیگر، ناتوانی متولیان امور در ساختن زندگی آینده برای کودکان این سرزمین را به وضوح نشان میدهد. همه این موارد آنجا آزار دهندهتر است که دولت هیچ برنامهای برای بهبود وضعیت محیط زیست ومراقبت از زمین به عنوان امانت نسلهای آینده ندارد.
۲- در حالی که خیلی از کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه در مفاد درسی دانش اموزان، آموزش بر بستر زندگی را تجربه میکنند و اموزش مهارتهای زندگی در اولویت اموزشی پایههای مختلف تحصیلی قرار دارد متاسفانه کالایی شدن اموختن و دانایی در کشور و هدایت هدفمند امور توسط مافیای کنکور، فرصت کودکی کردن را از فرزندان ما گرفته و روزگار سخت و جانفرسایی را برای دختران و پسران ما رقم زده است و حمایت آشکار و بدون شرم وزیر آموزش و پرورش از روند خطرناک خصوصی سازی آموزش و پرورش جای تامل فراوان دارد.
3- کودکان خارج از چرخه تحصیل، کودکان کار، کودکان در معرض آسیب، کودکان فقر و اعتیاد و طلاق و کودکان مهاجر و کودکان پناهنده و… همچنان بدون برنامه ریزی خاصی رشد میکنند، با مشقت فراوان دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارند و وارد دنیای بزرگسالی میشوند، فقر همچنان تکثیر میشود و تمامی برنامهها و سیاستگذاریها برای بهبود وضعیت آنان متاسفانه با شکست منجر شده است. تداوم حضور پرشمار کودکان در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک و گارگاههای زیرزمینی و مزارع و … خود گویای ناتوانی در مهار بازتولید فقر است.
4- رواج خشونت در جامعه، بسته بودن راه گفتگو و تعامل، نادیده گرفتن خواستهها و انتقادهای کودکان و نوجوانان و بیپاسخ گذاشتن انبوه سوالات انان، رویه خطرناکی است که در پیش گرفته شده و با روح پیمان نامه جهانی حقوق کودک در تضاد است. ادامه این روند به طرد و انزوا و چه بسا افزایش آمار آسیبهای اجتماعی و همچنین سرعت مهاجرت و خروج از کشور منجر خواهد شد. این که درخواست مهاجرت در آرزوی یافتن زندگی بهتر، به سالهای اولیه دبیرستان رسیده باید زنگ خطری برای هر فرد دوستدار ایرانِ عزیز باشد.